مریم بانو

خواهم رها کنم همه هستی را زیرا در آن مجال درنگم نیست...

مریم بانو

خواهم رها کنم همه هستی را زیرا در آن مجال درنگم نیست...

آشفته

از من مپرس امشب  چرا آشفته ام آشفته

یا بـر لبـی چـون قصـه ای ناگفتـه ام نا گفته

داغم نکن رنجم نده این غم نهفته بهتر

این قصـه ها رنج آوره  ای دل نگفته بهتر

برو دست رو ایـن دلــم نذار غـم مـن حسـاب نداره

چشمائی که چون دریا بشه شبا دیگه خواب نداره

این گفتگو بی حاصله عشق من و او مشکله

داغـــم نکــن رنجـــم نـده ایــن غـم نهفته بهتر

ایــن قصــه هـا رنـــج آوره   ای دل نگفتـه بهتــر

 

از من مپرس امشب چرا آشفته ام آشفته

یا بـر لبـی چون قصـه ای نا گفتـه ام ناگفته

داغم نکن رنجم نده این غم نهفته بهتر

این قصه ها رنج آوره ای دل نگفته بهتر

                                       شعر: تورج نگهبان

نظرات 1 + ارسال نظر
orbit یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 05:30 ب.ظ http://orbitlove.blogsky.com

سلام
وبلاگ قشنگی داری
به ما هم سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد